عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ بِشرٍ : كُنتُ عِندَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ جالِسًا إذ جاءَ راكِبٌ أناخَ بَعيرَهُ ، ثُمَّ أقبَلَ حَتّى دَفَعَ إلَيهِ كِتابًا ، فَلَمّا قَرَأَهُ قالَ : ما يُريدُ مِنّا المُهَلَّبُ ؟! فَوَاللّه ِ ، ما عِندَنا اليَومَ مِن دُنيا ، ولا لَنا مِن سُلطانٍ . فَقالَ : جَعَلَنِي اللّه ُ فِداكَ ،
إنَّهُ مَن أرادَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ فَهُوَ عِندَكُم أهلَ البَيتِ . قالَ : ما شاءَ اللّه ُ ، أما إنَّهُ مَن أحَبَّنا فِي اللّه ِ نَفَعَهُ اللّه ُ بِحُبِّنا ، ومَن أحَبَّنا لِغَيرِ اللّه ِ فَإِنَّ اللّه َ يَقضي فِي الاُمورِ مايَشاءُ . إنَّما حُبُّنا أهلَ البَيتِ شَيءٌ يَكتُبُهُ اللّه ُ في قَلبِ العَبدِ ، فَمَن كَتَبَهُ اللّه ُ في قَلبِهِ لَم يَستَطِع أحَدٌ (أن) يَمحُوَهُ ، أما سَمِعتَ اللّه َ يَقولُ : «اُولئِكَ كَتَبَ في قُلوبِهِمُ الإِيمانَ وأيَّدَهُم بِروحٍ مِنهُ » ، فَحُبُّنا أهلَ البَيتِ (مِن أصلِ) الإِيمانِ .
على بن محمّد بن بشر: در خدمت محمّد بن على نشسته بودم كه سواره اى از راه رسيد و شترش را خواباند و سپس جلو آمد و نامه اى به آن حضرت داد. چون حضرت نامه را خواند، فرمود: مهلّب از ما چه مى خواهد؟! به خدا سوگند كه امروز نه دنيايى در دست ماست و نه قدرتى داريم. او گفت: خدا مرا فداى شما كند، هر كه دنيا و آخرت را بخواهد، نزد شما خاندان است. حضرت
فرمود: هر چه خدا بخواهد. بدانيد كه هركس به خاطر خدا، ما را دوست بدارد خداوند به واسطه اين محبّت به ما، او را سود بخشد و هر كه ما را براى غير خدا دوست بدارد، خداوند هر طور بخواهد، عمل خواهد كرد. دوست داشتن ما اهل بيت چيزى است كه خداوند آن را در (صفحه) دل بنده رقم مى زند، پس هركس كه خداوند اين محبّت را در دل او رقم زند، كسى نمى تواند آن را پاك كند. نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: «در دل اينهاست كه خدا ايمان را نوشته و آن را با روحى از جانب خود تأييد كرده است» تا آخر آيه. بنابراين، دوست داشتن ما اهل بيت [از بُن] ايمان است.