عنه عليه السلام : سَلوني عَن كِتابِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ ، فَوَاللّه ِ ما نَزَلَت آيَةٌ مِنهُ في لَيلٍ أو نَهارٍ ولا مَسيرٍ ولا مُقامٍ إلاّ وقَد أقرَأَنيها رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وعَلَّمَني تَأويلَها . فَقالَ ابنُ الكَوّاءِ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، فَما كانَ يَنزِلُ عَلَيهِ وأنتَ غائِبٌ عَنهُ ؟ قالَ : كانَ يَحفَظُ عَلَيَّ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ما كانَ يَنزِلُ عَلَيهِ مِنَ القُرآنِ وأنَا عَنهُ غائِبٌ حَتّى أقدَمَ عَلَيهِ فَيُقرِئَنيهِ ويَقولَ لي : يا عَلِيُّ ، أنزَلَ اللّه ُ عَلَيَّ بَعدَكَ كَذا وكَذا وتَأويلُهُ كَذا وكَذا ، فَيُعَلِّمُني تَنزيلَهُ وتَأويلَهُ .
امام على عليه السلام : پيرامون كتاب خداوند عز و جل از من بپرسيد كه به خدا سوگند، آيه اى از آن در شب يا روز و در طول راه يا جاى باشى نازل نشده مگر آن كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله قرائت آن را با تأويلش به من آموخته است. ابو كوّاء گفت: يا اميرالمؤمنين! درباره آياتى كه بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد و تو حضور نداشتى چه مى گويى؟ امام عليه السلامفرمود: هنگامى كه من حضور نداشتم پيامبر آياتى را كه بر ايشان نازل مى شد، حفظ مى كرد تا آن كه خدمتشان مى رسيدم و پيامبر قرائت آن را به من مى آموخت و مى فرمود: اى على! پس از رفتن تو، خداوند اين آيات را بر من نازل فرمود و تأويل آن چنين و چنان است و بدين ترتيب تنزيل و تأويل آن را به من مى آموخت.