ابِنُ عَبّاسٍ : لَمّا كانَ يَومُ وَفاةِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وَقَفَ مَلَكُ المَوتِ عَلَى البابِ فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكُم أهلَ بَيتِ النُّبُوَّةِ ومَعدِنَ الرِّسالَةِ ومُختَلَفَ المَلائِكَةِ ، فَاستَأذَنَ لِلدُّخولِ، فَقالَت فاطِمَةُ: إنَّهُ لَمشغولٌ عَنكَ ، حَتَّى استَأذَنَ ثَلاثًا ، فَالتَفَتَ رَسولُ اللّه ِ ، فَقالَ : هُوَ مَلَكُ المَوتِ .
ابن عبّاس: چون روز رحلت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرا رسيد، ملك الموت بر در ايستاد و عرض كرد: سلام بر شما اى اهل بيت نبوّت و كان رسالت و جايگاه آمد و شد فرشتگان. سپس اذن دخول خواست، فاطمه فرمود: او به جاى پرداختن به تو به كار ديگرى مشغول است. ملك الموت سه بار اذن خواست، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به طرف او نگاه كرد و فرمود: او ملك الموت است.