قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله:
لَمّا اُسْرِىَ بِى اِلَى السَّماءِ الرابِعَةِ نَظَرْتُ اِلى قُبَّةٍ
مِنْ لُؤْلُوءٍ لَها أَرْبَعَةُ أَرْكانٍ وَ أَرْبَعَةُ أَبْوابٍ كَاَنَّها مِنِْ
اسْتَبْرَقٍ أَخْضَرَ، قُلْتُ: يا جَبْرَئيلُ ما هذِهِ القُبَّةُ الَّتى لَمْ أَرَ
فِى السَّماءِ الرابِعَةِ أَحْسَنَ مِنْها؟ فَقالَ حَبيبى مُحَمَّد، هذِهِ
صُورَةُ مَدينَةٍ يُقالُ لَها «قُم» يَجْتَمِعُ فيها عِبادُ اللّه ِ
الْمُؤْمِنُونَ يَنْتَظِرُونَ مُحَمَّدا وَ شَفاعَتَهُ
لِلْقيامَةِ وَالْحِسابِ، يَجْرى عَلَيْهِمُ الْغَمَّ وَاَلْهَمُّ
وَالاَْحْزانَ وَ الْمَكارِهَ... .
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
هنگامى كه مرا به آسمان چهارم بردند، نگاهم افتاد به
قبّه اى از دُرّ، كه داراى چهار درب و چهار پايه بود همانند
پارچه زربافت سبز رنگ، گفتم: جبرئيل، اين چه چيزى
است كه بهتر از آن را در آسمان چهارم نديدم؟ جبرئيل
گفت: شكل شهرى است كه به آن «قم» گفته مى شود كه
بندگان مؤمن خدا در آنجا اجتماع مى كنند و در انتظار محمّد
و شفاعت او در قيامت و روز حساب بسر مى برند، غم و اندوه
و سختيها به آنها روى مى آورد.