عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام قالَ:
كانَ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ صَلَواتُ اللّهُ عَلَيْهِما صَديقٌ وَ
كانَ ماجِنا فَتَباطى عَلَيْهِ اَيّاما فَجاءَهُ يَوْما فَقالَ لَهُ الْحَسَنُ عليه السلام:
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟
فَقالَ: يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَصْبَحْتُ بِخِلافِ ما اُحِبُّ وَ يُحِبُّ اللّهُ وَ
يُحِبُّ الشَّيطانُ، فَضَحِكَ الْحَسَنُ عليه السلام ثُمَّ قالَ: وَ كَيْفَ ذاكَ؟ قالَ:
لاَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ اَنْ اُطيعَهُ وَ لا اَعْصِيَهُ وَ لَسْتُ كَذلِكَ،
وَالشَّيطانُ يُحِبُّ اَنْ اَعْصِىَ اللّهَ وَ لا اُطيعَهُ وَ لَسْتُ كَذلِكَ، وَ أَنا
اُحِبُّ اَنْ لا اَمُوتَ وَ لَسْتُ كَذلِكَ.
امام صادق عليه السلام فرمود:
امام حسن فرزند على بن ابى طالب كه درود خدا بر آنان باد،
دوستى داشت خوش برخورد كه پس از چند روز نديدن
خدمت امام رسيد، امام حسن عليه السلام به او فرمود:
چگونه صبح كردى؟
او در پاسخ گفت: برخلاف خواسته خود و خدا و شيطان صبح
كردم، امام حسن عليه السلامخنديد و بعد فرمود: چگونه؟
دوست امام در پاسخ گفت: چون خداى متعال دوست دارد،
كه اطاعت او را بكنم و معصيت او را انجام ندهم و من اينطور
نيستم، و شيطان علاقه دارد من معصيت خدا را انجام دهم و از
او اطاعت نكنم و اينطور نيستم، و خودم دوست دارم كه نميرم
ولى اين شدنى نيست.