حديث و آيات:
        حرمت به نابودى افكندن خود
        
        
            عنه عليه  السلام  ـ  عِندَ ما قَبِلَ الولايَةَ  ـ :  اللّهُمّ إنّكَ قَد نَهَيتَني عَن الإلقاءِ بِيَدي إلَى التَّهلُكَةِ ، و قد اُكرِهتُ و اضطُرِرتُ ، كما أشرَفتُ مِن قِبَلِ عبدِ اللّه ِ المأمونِ علَى القَتلِ مِنّي مَتى لَم أقبَلْ ولايَةَ عَهدِهِ ، و قد اُكرِهتُ و اضطُرِرتُ كما اضطُرَّ يُوسفُ و دانيالُ عليهما السلام إذ قَبِلَ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما الولايَةَ مِن طاغِيَةِ زمانِهِ .        
        
            امام رضا عليه  السلام   ـ  هنگامى  كه ولايتعهدى را پذيرفت  ـ  گفت :  بار خدايا! تو مرا از اينكه با دست خود خويشتن را به نابودى اندازم نهى فرمودى، ولى مجبور و ناچار شدم، چه اينكه اگر ولايتعهدى او را نمى پذيرفتم از جانب عبد اللّه  مأمون در آستانه كشته شدن قرار مى گرفتم. من نيز همانند يوسف و دانيال عليهما السلام مجبور و ناچار شدم؛ زيرا هر يك از آن دو نيز [از روى اجبار] از جانب طاغوت زمان خود عهده دار ولايت شدند.