حديث و آيات:
داوود عليه السلام
عنه عليه السلام : إنّ داوودَ النَّبيَّ عليه السلام كانَ ذاتَ يَومٍ في مِحرابِهِ إذ مَرَّتْ بهِ دُودَةٌ حَمراءُ صَغيرَةٌ تَدِبُّ حتّى انتَهَت إلى مَوضِعِ سُجودِهِ ، فنَظَرَ إلَيها داوودُ و حَدَّثَ في نَفسِهِ : لِمَ خُلِقَت هذِهِ الدُّودَةُ ؟ فأوحَى اللّه ُ إلَيها : تَكَلَّمي ، فقالَت لَهُ : يا داوودُ ، هَل سَمِعتَ حِسِّي أو اسْتَبَنتَ على الصَّفا أثَري ؟ فقالَ لَها داوودُ : لا . قالَت : فإنّ اللّه َ يَسمَعُ دَبيبِي و نَفَسي و حِسِّي و يَرى أثَرَ مَشيِي ، فاخفِضْ مِن صَوتِكَ ! .
امام باقر عليه السلام : داوود نبى ـ صلوات اللّه عليه ـ روزى در محراب خود بود كه ناگاه كِرم قرمز رنگ كوچكى از كنارش گذشت و رفت تا به محل سجده او رسيد. داوود به آن نگاهى كرد و در دلش گفت : اين كرم چرا آفريده شده است؟ خداوند به آن كرم وحى كرد : سخن بگو. پس، كرم به داوود گفت : اى داوود! آيا صداى پاى مرا شنيده اى يا رد پايم را بر تخته سنگ ديده اى؟ داوود گفت : نه. كرم گفت : امّا خداوند صداى جنبيدن و نفس زدن و حركت مرا مى شنود و رد پايم را مى بيند. پس، صدايت را پايين بياور.