عنه عليه السلام ـ لِلخَوارجِ و قد خَرَجَ إلى مُعسكَرِهِم و هُم مُقيمونَ على إنكارِ الحُكومَةِ ـ : أ لَم تَقولوا عندَ رَفعِهِمُ المَصاحِفَ حِيلَةً و غِيلَةً و مَكرا و خَديعَةً : إخوانُنا و أهلُ دَعوَتِنا ، استَقالُونا و استَراحُوا إلى كِتابِ اللّه ِ سبحانَهُ ، فالرأيُ القَبولُ مِنهُم و التَّنفيسُ عَنهُم ؟ ! فقلتُ لَكُم : هذا أمرٌ ظاهِرُهُ إيمانٌ و باطِنهُ عُدوانٌ ، و أوَّلُهُ رَحمَةٌ و آخِرُهُ نَدامَةٌ ؟ ! .
امام على عليه السلام ـ زمانى كه به اردوگاه خوارج رفت و آنان همچنان بر انكار حكميت پافشارى مى كردند ـ فرمود : آيا هنگامى كه از روى حيله و فريب و نيرنگ و خدعه قرآنها را برافراشتند، همين شما نگفتيد كه آنها برادران ما هستند و همچون ما مسلمانند، از ما خاتمه جنگ مى خواهند و به كتاب خداوند سبحان روى آورده اند و درست آن است كه درخواستشان را بپذيريم و گرهِ كارشان را بگشاييم؟! و من به شما گفتم: اين كار آنها ظاهرش ايمان و باطنش دشمنى است؛ آغازش رحم و دلسوزى و پايانش پشيمانى است؟!