حديث و آيات:
مجالس قاضيان ستمكار و حق كُش
كتاب من لا يحضره الفقيه عن محمَّدِ بنِ مُسلمٍ : مَرَّ بي أبو جعفرٍ عليه السلام و أنا جالِسٌ عندَ القاضي بالمَدينةِ ، فدخلتُ علَيهِ مِن الغَدِ فقالَ لي : ما مَجلِسٌ رَأيتُكَ فيه أمسِ؟ قلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، إنّ هذا القاضيَ بي مُكرِمٌ فَرُبَّما جَلَستُ إلَيهِ . فقالَ لي : و ما يُؤْمِنُكَ أن تَنزِلَ اللَّعنَةُ فَتَعُمَّكَ مَعهُ ! .
كتاب من لا يحضره الفقيه : محمّد بن مسلم مى گويد : امام باقر عليه السلام بر من كه در كنار قاضىِ مدينه نشسته بودم، گذشت. فرداى آن روز كه خدمت آن حضرت رسيدم، به من فرمود: آن چه مجلسى بود كه ديروز تو را در آن جا ديدم؟ عرض كردم: فدايت شوم، اين قاضى نسبت به من لطف و محبّت دارد. لذا گاهى اوقات پيش او مى نشينم.حضرت فرمود: چه تأمينى دارى كه لعنت [خدا بر او ]فرود آيد و تو را هم فرا نگيرد؟