حديث و آيات:
راه و رسم اهل بيت عليهم السلام در مصيبت...
الدعوات : كانَ للصادقِ عليه السلام ابنٌ فَبَينا هو
يَمشِي بينَ يدَيهِ إذ غَصَّ فَماتَ، فَبَكى و قالَ : لَئن أخَذتَ لقد بَقَّيتَ، و لَئنِ ابتَلَيتَ لقد عافَيتَ، ثُمّ حُمِلَ إلى النِّساءِ فلَمّا رَأينَهُ صَرَخنَ فَأقسَمَ علَيهِنَّ أن لا يَصرُخنَ، فلَمّا أخرَجَهُ للدَّفنِ قالَ :
سبحانَ مَن يَقتُلُ أولادَنا و لا نَزدادُ لَهُ إلاّ حُبّا !
فَلمّا دَفَنَهُ قالَ : يا بُنَيَّ ، وَسَّعَ اللّه ُ في ضَرِيحِكَ و جَمَعَ بينَكَ و بينَ نَبِيِّكَ .
الدعوات : يكى از پسران امام صادق عليه السلام در جلو آن حضرت راه مى رفت ، كه ناگهان چيزى در گلويش گرفت و مُرد . حضرت
گريست و گفت : [الهى] اگر بگيرى، هم تو هستى كه مى دهى و اگر بيمار گردانى، هم تو هستى كه عافيت مى بخشى . سپس پيكر او را نزد زنان برد . وقتى زنها آن كودك را ديدند شيون كردند . حضرت آنان را قسم داد كه شيون و فرياد نكنند . چون او را براى دفن بيرون آورد ، فرمود : منزّه است خدايى كه فرزندان ما را مى كشد ، اما جز بر عشق ما به او افزوده نمى شود و چون پيكرش را به خاك سپرد ، فرمود : فرزندم! خداوند آرامگاه تو را گشايش دهد و تو را با پيامبرت گرد هم آورد .