حديث و آيات:
2 ـ پارسايى و كوشش در اطاعت از خدا
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : شِيعَتِي و اللّه ِ ، الحُلَماءُ ، العُلَماءُ بِاللّه ِ و دِينِهِ ، العامِلونَ بطاعَتِهِ و أمرِهِ ، المُهتَدُونَ بِحُبِّهِ ، أنضاءُ عِبادَةٍ ، أحلاسُ زَهادَةٍ ، صُفرُ الوُجوهِ مِن التَّهَجُّدِ ،
عُمشُ العُيونِ مِن البُكاءِ ، ذُبُلُ الشِّفاهِ مِن الذِّكرِ ، خُمصُ البُطونِ مِنَ الطِّوى ، تُعرَفُ الرَّبّانيَّةُ في وُجُوهِهِم ، و الرَّهبانيَّةُ في سَمتِهِم ، مَصابيحُ كُلِّ ظُلمَةٍ ··· إن شَهِدُوا لَم يُعرَفُوا ، و إن غابوا لَم يُفتَقَدُوا ، اُولئكَ شِيعَتِي الأطيَبُونَ و إخواني الأكرَمُونَ ، ألا هاه شَوقا إلَيهِم ! .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند كه ، شيعيان من مردمانى بردبارند و خدا و دين او را مى شناسند ، از خدا اطاعت مى كنند و فرمانش را مى برند ، به واسطه محبّت او رهيافته اند . تكيده عبادتند ، معتكف ديْرِ زهدند ، شب زنده دارى، رخشان را زرد و
گريه، چشمانشان را آبريزان كرده است ، لبانشان بر اثر ذكر گفتن خشكيده و شكمهايشان از گرسنگى به پشت چسبيده است . ربانيّت (خداپرستى) در رخسارشان معلوم است و خدا ترسى (پارسايى) در سيماشان ، چراغهاى هر تاريكى و ظلمتى هستند . . . اگر در محفلى حاضر باشند، كسى آنها را نمى شناسد و اگر نباشند، فقدانشان احساس نمى شود . اينان پيروان پاك و برادران ارجمند من هستند ؛ وه كه چه شوقى به آنان دارم !