حديث و آيات:
مشورت كردن امام
عنه عليه السلام ـ لِطَلحةَ و الزُّبيرِ بَعد بَيعَتِهِ بالخِلافَةِ ، و قد عَتَبا علَيهِ مِن تَركِ مَشورَتِهِما ، و الاستِعانَةِ في الاُمُورِ بِهِما ـ : و اللّه ِ ، ما كانَت لي فِي الخِلافَةِ رَغبَةٌ ··· فلمّا أفضَتْ إلَيَّ نَظَرتُ إلى كتابِ اللّه ِ و ما وَضَعَ لَنا و أمَرَنا بِالحُكمِ بهِ فَاتَّبَعتُهُ ، و ما استَنَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فاقتَدَيتُهُ ، فلَم أحتَجْ في ذلكَ إلى رَأيِكُما ، و لا رَأيِ غَيرِكُما ، و لا وَقَعَ حُكمٌ جَهِلتُهُ ، فَأستَشِيرَكُما و إخوانِي مِن المسلمينَ ، و لَو كانَ ذلكَ لَم أرغَبْ عَنكُما ، و لا عَن غَيرِكُما .
امام على عليه السلام ـ بعد از آن كه با ايشان به خلافت بيعت شد و آنگاه كه طلحه و زبير از آن حضرت انتقاد كردند كه با آنان مشورت نمى كند و در كارها از ايشان كمك نمى گيرد ـ فرمود : به خدا سوگند كه من به خلافت رغبتى نداشتم . . . اما چون به من رسيد ، به كتاب خدا و دستورها و تكاليف آن در زمينه حكومت نگريستم و از آن پيروى كردم و به روشى كه پيامبر وضع كرده نيز نگاه كردم و آن را سرمشق قرار دادم . بنا بر اين ، در اين زمينه (حكومت) نه به نظر شما دو تن نيازى داشتم و نه به نظر غير شما و هيچ حكمى هم پيش نيامده كه آن را ندانم و در نتيجه با شما و برادران مسلمانم مشورت كنم . اگر چنين مسئله اى پيش مى آمد ، نه از شما روى مى گردانم و نه از ديگران .