مجمَعُ البيانِ : رُوِيَ أنّ يوسُفَ لَمّا خَرَجَ مِن السِّجنِ دَعا لأهلِهِ و قالَ: اللّهُمّ اعطِفْ علَيهِم بِقُلوبِ الأخيارِ، و لا تُعَمِّ علَيهِم الأخبارَ ؛ فَلِذلكَ يكونُ أصحابُ السِّجنِ أعرَفَ الناسِ بالأخبارِ في كلِّ بَلدَةٍ . و كَتَبَ عَلى بابِ السِّجنِ : هذا قُبورُ الأحياءِ ، و بَيتُ الأحزانِ ، و تَجرِبَةُ الأصدِقاءِ ، و شَماتَةُ الأعداءِ .
مجمع البيان : روايت شده است كه چون يوسف از زندان آزاد شد ، براى آنان (زندانيان) دعا كرد و گفت : خدايا! دلهاى نيكان را بر آنان مهربان ساز و اخبار و رويدادها را از آنان پنهان مدار . از اين رو ، زندانيان هر شهرى بيش از ساير مردم درباره اخبار و رويدادها اطلاع دارند ، و بر در زندان نوشته شد : اين جا گورهاى زندگان است و سراى اندوهها و جاى آزمودن دوستان و شاد كامى دشمنان از بدبختى ديگران .