حديث و آيات:
زهد و مكاشفه
تنبيه الخواطر عن حَنظلةَ الكاتبِ الاُسَيديّ ـ و كانَ مِن كُتّابِ النبيِّ صلى الله عليه و آله ـ : كُنّا عندَ النبيِّ صلى الله عليه و آله فَذَكَّرَنا الجنّةَ و النارَ حتّى كَأنّا رَأيُ عَينٍ ، فقُمتُ إلى أهلِي و وُلْدِي فَضَحِكتُ و لَعِبتُ فَذَكَرتُ الذي كُنّا فيه ، فَخَرَجتُ فَلَقِيتُ أبا بكرٍ فقلتُ : نافَقتُ يا أبا بكرٍ ! قال : و ما ذاك ؟ قلتُ : نكونُ عندَ النبِيّ صلى الله عليه و آله يُذَكِّرُنا الجَنَّةَ و النارَ كَأنّا رَأيُ عَينٍ فإذا خَرَجنا مِن عِندِهِ عافَسْنا الأرواحَ و الأزواجَ و الأولادَ و الضَّيعاتِ فَنَسِينا
فقال أبو بكرٍ : إنّا لَنَفعَلُ ذلكَ
فَأتَيتُ النبيَّ صلى الله عليه و آله ، فَذَكَرتُ لَهُ ذلكَ فقالَ : يا حنظلةُ ، لَو كُنتُم عند أهلِيكُم كما تَكُونُونَ عِندي لَصافَحَتكُمُ المَلائكةُ على
فُرُشِكُم و في الطَّريقِ ، يا حَنظلةُ ساعَةً و ساعَةً .
تنبيه الخواطر ـ به نقل از حنظله اُسَيدى از كاتبان پيامبر صلى الله عليه و آله ـ : در خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بوديم و آن حضرت از بهشت و دوزخ برايمان گفت ، چندان كه گويى آنها را با چشم مى ديديم . [در پايان مجلس] من برخاستم و پيش زن و بچه ام رفتم و شروع كردم به گفتن و خنديدن و شوخى كردن . ناگاه به ياد سخنان پيامبر و حالتى كه به ما دست داده بود ، افتادم . از خانه بيرون آمدم و ابو بكر را ديدم و به او گفتم : اى ابو بكر! گرفتار نفاق شده ام . ابو بكر پرسيد : كدام نفاق؟ گفتم : وقتى در خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله هستيم و از بهشت و دوزخ برايمان مى گويد ، حالتى به ما دست مى دهد كه گويى بهشت و جهنّم را مى بينيم ، اما چون از خدمت آن حضرت مى رويم ، به زنها و بچه ها و مال و مَنال خود سرگرم مى شويم و [همه آن سخنان را ]فراموش مى كنيم
ابو بكر گفت: ما نيز همين حالت را داريم
من خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدم و موضوع را براى آن حضرت گفتم ؛ فرمود : اى حنظله! اگر نزد خانواده خود نيز همان
حالتى را مى داشتيد كه نزد من داريد ، هر آينه فرشتگان در بستر شما و در كوچه و گذرگاه با شما دست مى دادند . اى حنظله! آدمى هر ساعتى حالتى دارد .