حديث و آيات:
خشنودى خدا و خشنودى به قضا
بحار الأنوار : رُويَ أنّ موسى عليه السلام قالَ : يا
رَبِّ ، دُلَّني على عَمَلٍ إذا أنا عَمِلتُهُ نِلتُ بهِ رِضاكَ . فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : يا بنَ عِمرانَ ، إنّ رِضايَ في كُرهِكَ و لَن تُطِيقَ ذلكَ ··· فَخَرَّ موسى عليه السلام ساجِدا باكِيا فقالَ : يا رَبِّ ، خَصَصتَنِي بالكَلامِ ، و لَم تُكَلِّمْ بَشَرا قَبلِي ، و لَم تَدُلَّني على عَمَلٍ أنَالُ بهِ رِضاكَ ! فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : إنّ رِضاي في رِضاكَ بِقَضائي .
بحار الأنوار : روايت شده است كه موسى عليه السلام گفت : پروردگارا! مرا به كارى
راهنمايى كن كه هرگاه به آن عمل كنم خشنودى تو را به دست آورم . پس ، خداوند به او وحى فرمود كه : اى پور عمران! همانا خشنودى من در ناخشنودى توست و تو طاقت اين را ندارى ··· موسى عليه السلام گريه كنان به سجده افتاد و عرض كرد : پروردگارا! تو مرا به افتخار سخن گفتن [با خودت] سر افراز كردى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى و حالا مرا به كارى كه بدان سبب به خشنودى تو نايل آيم رهنمون نمى شوى؟ پس ، خداوند به او وحى فرمود : همانا خشنودى من در خشنودى تو از قضاى من است .