حديث و آيات:
نفرت از دنيا
عنه عليه السلام : لقد كانَ في رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كافٍ لكَ في الاُسوَةِ ، و دليلٌ لكَ على ذَمِّ الدنيا و عَيبِها ، و كَثرَةِ مَخازِيها و مَساوِيها ، إذ قُبِضَتْ عَنهُ أطرافُها ، و وُطِّئَتْ لِغيرِهِ أكنافُها ، و فُطِمَ عن رَضاعِها ، و زُوِيَ عن زَخارِفِها ···
فَتَأسَّ بنبيِّكَ الأطيَبِ الأطهَرِ صلى الله عليه و آله ، فإنَّ فيهِ اُسوَةً لِمَن تَأسَّى ، و عَزاءً لِمَن تَعَزَّى ،
و أحَبُّ العِبادِ إلَى اللّه ِ المُتَأسِّي بنبِيِّهِ ، و المُقْتَصُّ لِأثَرِهِ
قَضَمَ الدنيا قَضْماً ، و لَم يُعِرْها طَرْفاً ، أهضَمُ أهْلِ الدنيا كَشْحاً ، و أخمَصُهُم مِنَ الدنيا بَطناً ، عُرِضَتْ علَيهِ الدنيا فَأبَى أنْ يَقبَلَها ، و عَلِمَ أنَّ اللّه َ سبحانَهُ أبغَضَ شيئاً فَأبغَضَهُ ، و حَقَّرَ شَيئاً فَحَقَّرَهُ ، و صَغَّرَ شيئاً فَصَغَّرَهُ ، و لَو لَم يَكُنْ فينا إلاّ حُبُّنا ما أبغَضَ اللّه ُ و رسولُهُ و تَعظيمُنا ما صَغَّرَ اللّه ُ و رسولُهُ لكَفَى بهِ شِقاقاً للّه ِِ ، و مُحادَّةً عن أمرِ اللّه ِ
و لقد كانَ صلى الله عليه و آله يَأكُلُ علَى الأرضِ ، و يَجلِسُ جِلسَةَ العبدِ ، و يَخصِفُ بيدِهِ نَعلَهُ ، و يَرقَعُ بيدِهِ ثوبَهُ ، و يَركَبُ الحمارَ العاريَ ، و يُردِفُ خَلفَهُ ، و يكونُ السِّترُ على بابِ بيتِهِ فتكونُ فيهِ التَّصاويرُ ، فيقولُ : يا فلانةُ ـ لإِحدى أزواجِهِ ـ غَيِّبِيهِ عَنِّي ، فَإِنّي إذا نَظَرتُ إلَيهِ ذَكَرتُ الدنيا و زَخَارِفَها
فَأعرَضَ عنِ الدنيا بقلبِهِ ، و أماتَ ذِكرَها من نفسِهِ ، و أحَبَّ أن تَغِيبَ زينتُها عن عَينِهِ ، لكي لا يَتّخِذَ منها رِياشاً و لا يَعتقِدَها قَرارا ، و لا يَرجوَ فيها مُقاماً
فَأخرَجَها مِنَ النَّفسِ ، و أشخَصَها عن
القلبِ ، و غَيَّبَها عنِ البَصَرِ ، و كَذلكَ مَن أبغَضَ شَيئاً أبغَضَ أن يَنظُرَ إلَيهِ ، و أن يُذكَرَ عِندَهُ
و لقد كانَ في رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما يَدُلُّكَ على مَساوِئِ الدنيا و عُيوبِها ، إذ جاعَ فيها مع خاصَّتِهِ ، و زُوِيَتْ عَنهُ زَخارِفُها مَع عظيمِ زُلفَتِهِ ، فَلْيَنظُر ناظِرٌ بعقلِهِ ، أكرَمَ اللّه ُ محمّداً بذلكَ أم أهانَهُ ؟ فإنْ قالَ : أهانَهُ فقد كَذَبَ و اللّه ِ العظيمِ بالإفكِ العظيمِ، و إنْ قال : أكرَمَهُ فَلْيَعلَمْ أنَّ اللّه َ قد أهانَ غيرَهُ حيثُ بَسَطَ الدنيا لَهُ ، و زَواها عن أقرَبِ الناسِ مِنهُ
فَتَأسّى مُتَأسٍّ بِنَبِيِّهِ ، و اقتَصَّ أثَرَهُ ، و وَلَجَ مولَجَهُ ، و إلاّ فلا يَأمَنِ الهَلَكَةَ ، فإنَّ اللّه َ جَعَلَ محمّداً صلى الله عليه و آله عَلَماً للسّاعَةِ ، و مُبَشِّراً بالجَنَّةِ ، و مُنذِراً بالعُقوبةِ ، خَرَجَ مِنَ الدنيا خَميصاً ، و وَرَدَ الآخرةَ سَليماً
لَم يَضَع حَجَراً على حَجَرٍ حتّى مَضى لسبيلِهِ ، و أجابَ داعيَ ربِّهِ ، فما أعظَمَ مِنّةَ اللّه ِ عِندَنا حِينَ أنعَمَ علَينا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ و قائداً نَطَأُ عَقِبَهُ .
امام على عليه السلام : سرمشق بودن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى تو كافى است و راهنمايى است براى اين كه به نكوهيدگى و ننگين بودن دنيا و فراوانى رسواييها و بديهايش پى برى ؛ چه آن كه، دنيا از آن حضرت گرفته شد و براى ديگران فراهم گشت و از شير [مادر] دنيا گرفته شد و از زيباييها و زخارف آن دور گشت . . . پس به پيامبر پاك و پاكيزه ات اقتدا كن ؛ كه آن حضرت براى كسى كه بخواهد از كسى سرمشق گيرد، سرمشق است و براى كسى كه بخواهد به كسى منسوب باشد، بهترين است . و محبوبترين بندگان نزد خداى متعال كسى است كه به
پيامبر او اقتدا كند و از او پيروى نمايد
او لقمه دنيا را با اطراف دندان مى خورْد (به اندازه ضرورت از دنيا برمى گرفت) و گوشه چشمى هم به دنيا نداشت ، پهلوهايش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنه تر بود، دنيا به او پيشنهاد شد اما از پذيرفتن آن سر باز زد، و [هرگاه] دانست كه خداوند سبحان، چيزى را دشمن دارد، او هم آن را دشمن گرفت، و چيزى را خوار دارد، او هم خوارش داشت و چيزى را خُرد شمارد او هم خُرد شمرد . اگر در ما هيچ [عيبى ]نبود، جز همين كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند دوست مى داريم، و آنچه را خدا و پيامبرش خُرد شمرده اند بزرگ و با ارزش مى شماريم ، همين خود براى مخالفت ما با خدا و سرپيچى از فرمانش كافى بود
[رسول خدا صلى الله عليه و آله ] روى زمين [مى نشست و ]غذا مى خورد و همچون بردگان مى نشست ، با دست خود كفشش را مى دوخت و جامه اش را وصله مى زد و بر الاغ بى پالان سوار مى شد و پشت سر خود شخص ديگرى را هم سوار مى كرد . پرده اى با نقش و نگار بر در خانه اش آويخته ديد، به يكى از همسرانش گفت : اى زن! اين پرده را از جلو چشم من بردار؛ زيرا هرگاه به آن مى نگرم، به ياد دنيا و زرق و برق آن مى افتم
او از ته دل از دنيا روى برتافت و نام و ياد آن را در جانش ميراند و دوست داشت كه زيب و زيور دنيا از جلو چشمش دور باشد ، تا از آن جامه زيبايى تهيه نكند و آن را جاى آرامش نداند و اميد ماندن هميشگى در آن نداشته باشد.
پس ، دنيا را از جان خود بيرون راند و از دلش دور كرد و از چشمانش پنهان ساخت . آرى، اينچنين است كسى كه چيزى را دشمن بدارد، از نگاه كردن به آن و از اين كه ياد و نام آن در حضورش برده شود، نفرت دارد
راه و رسم [نيك] رسول خدا صلى الله عليه و آله تو را رهنمون مى شود كه بديها و عيبهاى دنيا را ببينى ؛ چه ، او و نزديكانش ، در دنيا هميشه گرسنه بودند و با اين كه مقام و منزلت عظيمى داشت، زيب و زيورهاى دنيا از او دور نگه داشته شد ؛ پس هر بيننده اى ، بايد با ديده خِرد خود بنگرد و ببيند كه آيا خداوند با اين كار ، محمّد را تكريم كرد يا تحقير؟ اگر بگويد : او را تحقير كرده است ، سوگند به خداوند بزرگ كه دروغ گفته و بهتان بزرگى زده است و اگر بگويد : او را گرامى داشته است ، پس بداند كه خداوند ديگران را خوار و حقير كرده است كه دنيايى را كه از نزديكترين و مقرّبترين افرادِ خود باز گرفته، براى آنان گسترده است
پس ، آن كه خواهان پيروى است، از پيامبر خود سرمشق گيرد و گام در جاى گامهاى او گذارد و هر جا كه او درآمده است، درآيد و گر نه از تباه شدن ايمن نباشد ؛ زيرا خداوند، محمّد صلى الله عليه و آله را نشانه قيامت قرار داد و بشارت دهنده بهشت و بيم دهنده از كيفر و عقوبت . او با شكم گرسنه از دنيا رفت و با سلامت به آخرت قدم گذاشت . تا زمانى كه عمرش به سر آمد و دعوت پروردگارش را اجابت كرد سنگى روى سنگ نگذاشت . چه منّت بزرگى خداوند بر ما نهاده كه نعمت وجود آن حضرت را به ما ارزانى داشت كه پيشرُوى است كه ما پيرو اوييم و پيشگامى است كه گام در جاى گام او مى نهيم .