HadithLib.Com
حديث و آيات:
موانع اخلاص
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :
كيفَ يَستطيعُ الإخْلاصَ مَن يَغْلِبُهُ الهَوى .
[غرر الحكم : ۶۹۷۷ .]
؟! .
[قال أبو حامد في بيان حقيقةِ الإخلاص : كما أنّ مَن غَلَب علَيه حُبُّ اللّه عزّ و جلّ و حُبُّ الآخرةِ اكتَسبتْ حركاتُه الاعتياديّةُ صفةَ هَمّهِ و صارت إخلاصا، فالّذي يَغلِبُ على نفسِه حُبُّ الدنيا و العلوّ و الرّئاسة ـ و بالجملة حُبّ غيرِ اللّه ـ اكتسبَ جميعُ حركاته الاعتياديّة تلك الصِّفةَ ، فلم تَسلم له عباداتُه من صومه و صلاته و غير ذلك إلاّ نادرا . فعلاجُ الإخلاص كَسرُ حظوظِ النّفس و قطعُ الطّمع عن الدّنيا و التّجرّد للآخرة ، بحيث يَغلِب ذلك على القلب ، فإذ ذاك يَتيسّر الإخلاص ، و كَم من أعمالٍ يَتعب الإنسانُ فيها و يظنّ أنّها خالصة لوجه اللّه تعالى و يكون فيها مغرورا لأنّه لا يدري وجه الآفة فيه ، كما حُكي عن بعضهم أنّه قال : قَضيتُ صلاةَ ثلاثين سنة كنتُ صلّيتها في المسجد جماعةً في الصّفّ الأوّل ؛ لأنّي تأخّرتُ يوما لعُذرٍ و صلّيت في الصّفّ الثّاني فاعْتَرتْني خَجلةٌ من النّاس حيث رأوني في الصّفّ الثّاني ، فعرفتُ أنّ نظر النّاسِ إلَيّ في الصّفّ الأوّل كان يَسُرّني ، و كان سببَ استراحة قلبي من ذلك من حيثُ لا أشعر<BR/> المحجّة البيضاء : ۸/۱۳۱ .]
امام على عليه السلام :
چگونه اخلاص دارد كسى كه هواى نفس بر او چيره باشد؟! .
[ابو حامد غزّالى در توضيح حقيقت اخلاص نوشته است : همچنان كه اگر عشق خداوند عزّ و جلّ و آخرت، بر جان كسى چيره شود، رفتارهاى معمولى او نيز رنگ آن را به خود مى گيرد و مخلصانه مى شود ، كسى كه حبّ دنيا و برترى و رياست ـ و به طور كلى محبّت غير خدا ـ بر جانش مستولى گردد نيز همه حركات و رفتارهاى عاديش، ويژگى آن را به خود مى گيرد و نماز و روزه و ساير عباداتش سالم نمى ماند، مگر به ندرت . بنا بر اين ، براى درمان درد بى اخلاصى، بايد لذّتهاى نفسانى را دَرهم شكست و چشم طمع از دنيا بريد و يكسره آخرتى شد ، به طورى كه اين خوى بر دل چيره شود . اگر چنين شود، اخلاص كارى آسان مى گردد . چه بسيار اعمالى كه انسان براى انجام آنها خود را به رنج و زحمت مى اندازد و گمان مى برد كه آنها خالصانه براى خداست، حال آن كه در انجام آن اعمال فريب خورده است؛ زيرا از آفت آنها بى خبر مانده است . از قول يكى از همين افراد نقل مى شود كه گفت : من نمازهاى سى سال خود را كه در مسجد و در صف اول جماعت خوانده بودم، قضا كردم ؛ زيرا يك روز به دليلى در آمدن به مسجد تأخير كردم و در صف دوم جماعت به نماز ايستادم و از اين كه مردم مرا در صف دوم ديدند، خجالت كشيدم . از آن جا فهميدم كه من از اين كه مردم مرا در صف اول ببينند نا خود آگاه خوشحال مى شده ام و آرامش دل پيدا مى كرده ام .]
کتابخانه احادیث شیعه
لیست کتابهای حدیث
فهرست میزان الحکمه ج۳
موانع اخلاص
حدیث و آیات