عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : يا بُنَيَّ ، إيّاكَ و الضَّجَرَ و سُوءَ الخُلقِ و قِلّةَ الصَّبرِ ؛ فلا يَستَقيمُ على هذهِ الخِصالِ صاحِبٌ ، و ألزِمْ نَفسَكَ التُّؤدَةَ .في اُمورِكَ ، و صَبِّرْ على مَؤوناتِ الإخوانِ نَفسَكَ ، و حَسِّنْ مَع جَميعِ النّاسِ خُلقَكَ
يا بُنَيَّ ، إن عَدِمَكَ ما تَصِلُ بهِ قَرابَتَكَ و تَتَفَضَّلُ بهِ على إخوَتِكَ فلا يَعدِمَنَّكَ حُسنُ الخُلقِ و بَسطُ البِشرِ ؛ فإنّ مَن أحسَنَ خُلقَهُ أحَبَّهُ الأخيارُ و جانَبَهُ الفُجّارُ . و اقنَعْ بقِسمِ اللّه ِ لكَ يَصْفُ عَيشُكَ ، فإن أرَدتَ أن تَجمَعَ عِزَّ الدُّنيا فاقطَعْ طَمَعَكَ مِمّا في أيدي النّاسِ ، فإنّما بَلَغَ الأنبياءُ و الصِّدِّيقونَ ما بَلَغوا بِقَطعِ طَمَعِهِم .
لقمان عليه السلام ـ در اندرز به فرزندش ـ فرمود : فرزندم! از بى حوصلگى و بد خويى و كم صبرى بپرهيز؛ زيرا هيچ دوستى تحمّل اين خصلت ها را ندارد. در كارهايت خود را به تأنّى و آرامش پايبند گردان و آن را بر تحمّل زحمات (بار هزينه هاى) برادران شكيبا ساز و با همه مردم خوش اخلاق باش
فرزندم! اگر [از مال دنيا] چيزى ندارى كه با آن به خويشانت رسيدگى كنى و به برادرانت ببخشى، دست كم خوش خويى و خوشرويى [با آنان] را از دست مده؛ زيرا كسى كه اخلاق خوش داشته باشد، نيكان او را دوست بدارند و بدكاران از وى دورى كنند. به قسمت خدا قانع باش، تا زندگى به كام تو گوارا شود. اگر مى خواهى عزّت دنيا را يكجا داشته باشى، چشم طمع از آنچه مردم دارند بركن؛ چرا كه انبيا و صدّيقان اگر به آن مقامات رسيدند، از آن روى بود كه رشته طمع خود را بريدند.