غَزا رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ساحِلَ الْبَحْرِ فَاَصابَ سَبْيا ... فَبَعَثَ اِلى فاطِمَةَ عليهاالسلام وَ اَخَذَ بِيَدِ الْمَرْأَةِ فَوَضَعَها فى يَدِ فاطِمَةَ عليهاالسلام وَ قالَ صلي الله عليه و آله:
يا فاطِمَةُ هذِهِ لَكِ وَ لا تَضْرِبيها فَاِنّى رَأَيْتُها تُصَلّى... فَلَمّا رَأَتْ فاطِمَةُ ما يُوصيها بِها...
قالَتْ عليهاالسلام: يا رَسُولَ اللّه ِ عَلَىَّ يَوْمٌ وَ عَلَيْها يَوْمٌ
فَفْاضَتْ عَيْنا رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِالْبُكاءِ.
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در يكى از جنگها ـ در ساحل درياى سرخ ـ تعدادى را به اسارت گرفت ـ و پس از بازگشت به مدينه ـ حضرت فاطمه عليهاالسلام را طلبيد و دست يكى از زنان اسير را در دست او نهاد و فرمود:
اى فاطمه اين كنيز از آن تو. اما او را كتك مزن، زيرا ديدمش كه نماز مى خواند.
وقتى حضرت فاطمه عليهاالسلامتوجه و توصيه پيامبر صلي الله عليه و آله را نسبت به زن ديد گفت:
اى پيامبرخدا يك روز من كار مى كنم و يك روز او.
با شنـيدن اين سخـن اشـك از چشـمان پيامبر صلي الله عليه و آلهجـارى شد.
ارزش گذارى براى كسى كه اهل نماز و نيايش است از يك سو، تقسيم كار بين خود و خادمه از سوى ديگر، از كرامت و بزرگوارى حضرت رسول صلي الله عليه و آله و فاطمه زهرا عليهاالسلام به شمار مى رود. اينگونه است كه اسيران به آزادى مى رسند و انسانيت خود را در مكتب اهل بيت، باز مى شناسند.