حديث و آيات:
اجرا نكردن حدود
كنز العمّال :كانَتِ امْرَأةٌ مَخْزومِيَّةٌ تَستَعيرُ
المَتاعَ و تَجْحَدُهُ ، فأمرَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله بقَطْعِ يَدِها ، فأتى أهلُها اُسامةَ فكَلّموهُ ، فكَلّمَ اُسامةُ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله فيها ، فقالَ : يا اُسامةُ ، لا أراكَ تَكَلَّمُ في حَدٍّ مِن حُدودِ اللّه ِ ! ثُمَّ قامَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله خَطيبا فقالَ : إنّما هَلكَ الّذين مِمَّن كانَ قَبلَكُم أنَّهُ إذا سَرَقَ فِيهمُ الشَّريفُ تَرَكوهُ ، و إذا سَرَقَ فيهِمُ الضَّعيفُ قَطَعوهُ . و الّذي نَفْسي بِيَدِهِ لَو كانتْ فاطمةَ بنتَ محمّدٍ لَقَطعتُ يَدَها ، فَقَطعَ يدَ المَخْزومِيَّةِ .
كنز العمّال :زنى از بنى مخزوم، كالا به عاريه مى گرفت و سپس حاشا مى كرد [كه
كالايى گرفته است] . پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد دست او را قطع كنند . خانواده آن زن، نزد اسامه رفتند و از او خواستند نزد پيامبر صلى الله عليه و آله وساطت كند . اسامه نيز درباره آن زن با پيامبر صلى الله عليه و آله صحبت كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : اى اسامه ! نبينم درباره [جارى نشدن ]حدّى از حدود خدا صحبت كنى! پيامبر صلى الله عليه و آله ، سپس به ايراد خطبه پرداخت و فرمود : پيشينيان شما از آن رو هلاك شدند، كه اگر در ميان آنها اشراف زاده اى دزدى مى كرد، كارى به او نداشتند و اگر ضعيف و بيچاره اى دست به سرقت مى زد، دستش را مى بريدند. سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر فاطمه دختر محمّد هم اين كار را مى كرد، دستش را قطع مى كردم . آن گاه دست آن زن مخزومى را قطع كرد .