حديث و آيات:
آنچه پيامبر از آنها بر امّتش بيمناك بود
مستدرك الوسائل عن أنَس :دَخلتُ علَى النَّبيِ صلى الله عليه و آله و هُوَ نائمٌ على حَصيرٍ قد أثَّرَ في جَنْبِهِ، قالَ : أ مَعَكَ أحَدٌ غيرُكَ؟ قُلْتُ: لا ، قالَ : اعْلَمْ أنَّهُ قَدِ اقْتَرَبَ أجَلي و طالَ شَوْقي إلى لِقاءِ ربّي و إلى لِقاءِ إخوانيَ الأنبياءِ قَبْلي.
ثُمَّ قالَ: لَيْسَ شَيْءٌ أحَبَ إليَّ مِنَ الموتِ،
و لَيْسَ للمُؤمنِ راحةٌ دُونَ لِقاءِ اللّه ِ، ثُمَّ بَكى، قُلْتُ: لِمَ تَبكي ؟ قالَ : و كيفَ لا أبكي و أنا أعْلَمُ ما يَنْزِلُ باُمّتي مِنْ بَعدي ؟! قُلْتُ : و ما يَنْزِلُ مِنْ بَعْدِكَ يا رسولَ اللّه ِ ؟! قالَ : الأهواءُ المُخْتَلِفةُ ، و قَطِيعَةُ الرَّحِمِ ، و حُبُّ المالِ و الشَّرَفِ ، و إظهارُ البِدْعةِ .
مستدرك الوسائل ـ به نقل از انس ـ : به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدم و ديدم بر بوريايى خفته كه بر پهلوى مباركش رد انداخته است. حضرت از من پرسيد: كس ديگرى نيز با تو هست؟ گفتم: خير، فرمود: بدان كه اجل من نزديك شده و اشتياقم به ديدار پروردگارم و ديدار برادرانم، پيامبران پيش از من، به درازا كشيده است.
آن گاه فرمود: هيچ چيز نزد من دوست
داشتنى تر از مرگ نيست و مؤمن جز با ديدار خداوند آسوده نيست. آن گاه گريست. من عرض كردم: چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: چگونه نگريم وقتى مى دانم كه بعد از من چه بر سر امّتم مى آيد. عرض كردم: اى پيامبر خدا! بعد از تو چه بر سر امّتت مى آيد؟ فرمود: خواسته هاى گوناگون، و بريدن رشته خويشاوندى و عشق به مال و مقام و پديدار شدن بدعت [ در دين].