عنه عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى : « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَـئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبادِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»
ـ : ذلِكَ لِمَن كانَ وَرِعا مُواسِيا لإِِخوانِهِ وَصولاً لَهُم . و إن كانَ غَيرَ وَرِعٍ و لا وَصولٍ لإِِخوانِهِ قيلَ لَهُ : ما مَنَعَكَ مِنَ الوَرَعِ وَ المُواساةِ لإِخوانِكَ ؟ أنتَ مِمَّنِ انتَحَلَ المَحَبَّةَ بِلِسانِهِ و لَم يُصَدِّق ذلِكَ بِفِعلٍ . و إذا لَقِيَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام لَقِيَهُما مُعرِضَينِ ، مُقطِبَينِفي وَجهِهِ ، غَيرَ شافِعَينِ لَهُ .
امام صادق عليه السلام ـ درباره اين سخن خداوند متعال كه : «اى نفْس آرام يافته! خشنود و خدا پسند ، به سوى پروردگارت باز گرد ، و در ميان بندگان من در آى ، و در بهشت من ، داخل شو» ـ فرمود : اين ، در حقّ كسى است كه پارسا باشد و نسبت به برادرانش مواسات كند و با آنان پيوند برقرار سازد ؛ امّا اگر نه پارسا بود و نه برقرار كننده پيوند با برادران ، به او گفته مى شود : «چه چيزى مانع تو از پارسايى و مواسات نسبت به برادرانت شد؟ تو ، از آن كسانى هستى كه به زبان ، دم از دوستى مى زدند ؛ ولى در كردار ، مراعاتش نمى كردند» . پيامبر خدا و امير مؤمنان ، هر گاه او را ديدار كنند ، از او روى مى گردانند و بر او چهره در هم مى كشند و شفاعتش نمى كنند .