حديث و آيات:
245. خداوند، بداند
هِشامُ بنُ سالمٍ: كانَ اَبو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام اِذا اَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيلِ شَطْرُهُ اَخَذَ جِرابا فيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّراهِمُ فَحَمَلَهُ عَلى عُنُقِهِ، ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ اِلى اَهْلِ الْحاجَةِ مِنْ اَهْلِ الْمَدينَةِ فَقَسَّمَهُ فيهِمْ وَ لا يَعرِفونَهُ، فَلَمّا مَضى اَبو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام فَقَدوا ذلِكَفَعَلِموا اَ نَّهُ كانَ اَبا عَبدِ اللّه ِ عليه السلام؛
هشام بن سالم: هوا كه تاريك مى شد و پاسى از شب مى گذشت، امام صادق عليه السلام انبانى را كه در آن، نان و گوشت و دِرهم بود، بر مى داشتند و آن را بر دوش خود مى گذاشتند و براى نيازمندان مدينه مى بردند و در ميانشان تقسيم مى كردند و آنها ايشان را نمى شناختند. وقتى حضرت عليه السلام در گذشتند، ديگر از آن كمك ها خبرى نشد. در نتيجه، فهميدند كه آن شخص، امام صادق عليه السلام بوده است.