حديث و آيات:
آزمايش با افكنده شدن در آتش
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ قَولَنا : إنَّ إبراهيمَ خَليلُ اللّه ِ فَإِنَّما هُوَ مُشتَقٌّ مِنَ الخَلَّةِ أوِ الخُلَّةِ ، فَأَمَّا الخَلَّةُ فَإِنَّما مَعناهَا الفَقرُ وَالفاقَةُ ، وقَد كانَ خَليلاً إلى رَبِّهِ فَقيرا وإلَيهِ مُنقَطِعا وعَن غَيرِهِ مُتَعَفِّفا مُعرِضا مُستَغنِيا ، وذلِكَ لَمّا اُريدَ قَذفُهُ فِي النّارِ فَرُمِيَ بِهِ فِي
المَنجَنيقِ فَبَعَثَ اللّه ُ تَعالى جَبرَئيلَ عليه السلام فَقالَ لَهُ : أدرِك عَبدي .
فَجاءَهُ فَلَقِيَهُ فِي الهَواءِ ، فَقالَ : كَلِّفني ما بَدا لَكَ قَد بَعَثَنِي اللّه ُ لِنُصرَتِكَ .
فَقالَ : بَل حَسبِيَ اللّه ُ ونِعمَ الوَكيلُ ، إنّي لا أسأَلُ غَيرَهُ ولا حاجَةَ لِي إلاّ إلَيهِ ، فَسَمّاهُ خَليلَهُ ، أي فَقيرَهُ ومُحتاجَهُ وَالمُنقَطِعَ إلَيهِ عَمَّن سِواهُ .
پيامبر صلي الله عليه و آله : اين كه مى گوييم ابراهيم ، خليل اللّه است ، خليل يا از «خَلَّه» گرفته شده و يا از «خُلَّه» . اگر ريشه خليل ، خَلَّه باشد ، به معناى نيازمندى و تهى دستى است و ابراهيم عليه السلام نيازمند به درگاه خداوند بود و به سوى او روى كرده بود و از غيرِ خدا ، خوددار و روى گردان و بى نياز بود؛ زيرا وقتى خواستند
او را در آتش افكنند و از منجنيق پرتاب شد ، خداوند ، جبرئيل عليه السلام را فرستاد و به وى گفت : «بنده ام را درياب» . جبرئيل عليه السلام نزد ابراهيم عليه السلام آمد و با او در هوا برخورد كرد و گفت : آنچه مى خواهى به من بگو كه خداوند ، مرا براى يارى تو فرستاده است .
ابراهيم عليه السلام گفت : «خدا ، برايم بس است و او بهترين وكيل (كارساز) است . من از غير او چيزى درخواست نمى كنم و مرا نيازى نيست ، جز به درگاه او» . از اين پس ، او را «خليلِ» خويش ناميد؛ يعنى نيازمند و محتاج به خداوند و بُريده از غيرِ خداوند .