حديث و آيات:
د ـ برترين نام ها و حقّ برخى از آنها
الكافي عَنِ السَّكونِي : دَخَلتُ عَلى أَبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام و أَنَا مَغمومٌ مَكروبٌ ، فَقالَ لي : يا سَكونِيُ مِمّا غَمُّكَ؟
قُلتُ : وُلِدَت لي ابنَةٌ!
فَقالَ : يا سَكونِيُ ، عَلَى الأَرضِ ثِقلُها، وعَلَى اللّه ِ رِزقُها، تَعيشُ في غَيرِ أَجَلِكَ، و تَأكُلُ مِن غَيرِ رِزقِكَ .
فَسُرِّيَ وَ اللّه ِ عَنِّي. فَقالَ لِي : ما سَمَّيتَها؟
قُلتُ : فاطِمَةَ.
قالَ : آهٍ آهٍ ! ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلى جَبهَتِهِ فَقالَ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله :
«حَقُّ الوَلَدِ عَلى والِدِهِ إِذا كانَ ذَكَرا أَن يَستَفرِهَ أُمَّهُ ، و يَستَحسِنَ اسمَهُ ، و يُعَلِّمَهُ كِتابَ اللّه ِ ، و يُطَهِّرَهُ ، و يُعَلِّمَهُ السِّباحَةَ ، و إِذا كَانَت اُنثى أَن يَستَفرِهَ أُمَّها ، و يَستَحسِنَ اسمَها ، و يُعَلِّمَها سورَةَ النّورِ ، و لا يُعَلِّمها سورَةَ يوسُفَ ، و لا يُنزِلَهَا الغُرَفَ ، و يُعَجِّلَ سَراحَها إِلى بَيتِ زَوجِها».
أَما إِذا سَمَّيتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبَّها ، و لا تَلْعَنها و لا تَضرِبها.
الكافى ـ به نقل از سَكونى ـ : در حالى كه غم زده و گرفته بودم ، بر امام صادق عليه السلاموارد شدم . به من فرمود : «اى سَكونى! ناراحتى تو از چيست ؟» .
گفتم : دخترى برايم زاده شده است .
فرمود : «اى سَكونى! سنگينىِ آن ، بر زمين است و روزى آن ، بر خدا . خارج از محدوده عمر تو زندگى مى كند و غير از روزىِ تو را مى خورَد».
به خدا سوگند ، مرا راحت ساخت . سپس به من فرمود : «او را چه ناميدى ؟» .
گفتم : فاطمه .
فرمود : «آه ، آه!» . سپس ، دست خود را بر پيشانى گذاشت و
فرمود : «پيامبر خدا ، فرمود : "حقّ فرزند بر پدر ، اين است كه اگر پسر است ، مادرش را گرامى دارد و نام نيكو بر او نهد و كتاب خدا را به او آموزش دهد و او را پاك گردانَد و شنا به او ياد دهد ، و اگر دختر است ، مادرش را گرامى دارد و نام نيك بر او نهد و سوره نور را به او آموزش دهد و سوره يوسف را ياد ندهد و او را در اتاق هاى بالا جاى ندهد و در آسان فرستادن او به خانه همسرش شتاب كند" .
هان! چون او را "فاطمه" ناميده اى ، نبايد دشنامش دهى و يا نفرينش كنى و يا او را بزنى» .