حديث و آيات:
1258 ـ دليل بر يگانگى خدا
تفسير القمّي: ثُمّ رَدَّ اللّه ُ عَلَى الثَّنَويَّةِ الّذينَ قالوا بِإلهَينِ فقالَ اللّه ُ تَعالى: «ما اتَّخَذَ اللّه ُ مِن وَلَدٍ وما كانَ مَعَهُ مِن إلهٍ ...» قالَ : لَو كانا إلهَينِ كَما زَعَمتُم لَكانا يَختِلفان ؛ فيَخلُقُ هذا ولا يَخلُقُ هذا، ويُريدُ هذا ولا يُريدُ هذا، ويَطلبُ كلُّ واحدٍ مِنهما الغَلَبَةَ، وإذا أرادَ أحدُهُما خَلْقَ إنسانٍ أرادَ الآخرُ خَلْقَ بَهيمَةٍ، فيكونُ إنسانا وبَهيمةً في حالَةٍ واحِدَةٍ ، وهذا غيرُ مَوجودٍ، فَلَمّا بَطُلَ هذا ثَبَتَ التَّدبيرُ والصِنعُ لِواحدٍ، ودَلَّ أيضا التَّدبيرُ وثباتُهُ وقِوامُ بَعضِهِ بِبَعضٍ على أنَّ الصّانِعَ واحدٌ
وذلكَ قَولُهُ : «ما اتَّخَذَ اللّه ُ مِن وَلَدٍ» إلى قَولِهِ : «لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ» .
تفسير القمّى : سپس خداوند دوگانه پرستانىرا كه به دو خدا اعتقاد دارند، رد كرد و فرمود: «خداوند هيچ فرزندى نگرفت و هيچ خدايى همراه او نيست...» فرمود: اگر همچنان كه مى پنداريد، دو خدا بودند، دچار اختلاف مى شدند.
اين مى آفريد و آن نمى آفريد. اين اراده مى كرد و آن اراده نمى كرد و هر كدام از آن [بر ديگرى ]برترى مى جست؛ هر گاه يكى از آن دو، آفرينش انسانى را اراده مى كردخداى ديگر آفرينش چارپايى را اراده مى كرد، پس در يك حال، انسان و چارپايى به وجود مى آمد. در حالى كه اين امر وجود نداد. پس از آنجا كه اين [فرض] باطل است، تدبير و آفرينش براى خداى يگانه ثابت مى شود.
و نيز تدبير [آفرينش] و ثبات و استوارى
برخى بر برخى ديگر، بر يگانگى آفريدگار دلالت دارد. و آن، اين گفته خداوند است: «خداوند هيچ فرزندى اختيار نكرده» تا اين فرموده اش «هر آينه برخى بر برخى ديگر تفوق مى جستند» .