عدّة الداعي : تَحَسَّرَ سَلمانُ الفارِسِي ـ رِضوانُ اللّه ِ عَلَيهِ ـ عِندَ مَوتِهِ ، فَقيلَ لَهُ : عَلامَ تَأَسُّفُكَ يا أبا عَبدِ اللّه ؟ قالَ : لَيسَ تَأَسُّفي عَلَى الدُّنيا ، ولكِنَّ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله عَهِدَ إلَينا وقالَ : «لِتَكُن بُلغَةُ أحَدِكُم كَزادِ الرّاكِبِ» ، وأخافُ أن نَكونَ قَد جاوَزنا أمرَهُ وحَولي هذِهِ الأَساوِدُ ـ وأشارَ إلى ما في بَيتِهِ ، إذا هُوَ دَستٌ وسَيفٌ وجَفنَةٌ ـ !
عدّة الداعى : سلمان فارسى ـ كه خداوند از او خشنود باد ـ در هنگام مرگ ، اظهار تأسّف كرد.
پرسيدند: اى ابو عبد اللّه ! تأسّفت براى چيست؟
گفت: «تأسّفم براى دنيا نيست ـ كه پيامبر خدا به ما توصيه كرد و فرمود: "بايد توشه شما مانند توشه مسافر باشد" ـ و مى ترسم كه با اين افعى هايى كه پيرامونم هستند ، از دستور ايشان تخطّى كرده باشم» و به آنچه در اتاقش بود ، اشاره كرد . ديدم يك دست [ پشتى ] و يك شمشير و يك قابلمه است!