امير المؤمنين در نامه خود به مالك اشتر نوشته است: مالك را به پرهيز كارى و ترساز خدا و برگزيدن طاعت او و پيروى از واجبات و مستحبات خدا كه در كتاب خود به آنهاامر فرموده است فرمان مى دهد، اعمالى كه هيچ كس جز با انجام آنها خوشبخت و جز باانكار و فرو گذاشتن آنها بدبخت نمى گردد.
پس از خودت چيزى از دنيا بر جاى مگذار زيرا آن را براى يكى از اين دو خواهىگذارد. يا كسى كه آن را در طاعت خدا به كار مى برد پس با چيزى كه تو با آن بدبختشده اى، خوشبخت مى شود. و يا كسى كه با آن نافرمانى خدا را مى كند و با آنچه تو براى او فراهم كردى بدبخت مى شود پس تو در نافرمانى [خدا] ياور او هستى و هيچ يك از ايندو را شايسته نيست بر خودت مقدّم بدارى.
به راستى كه عدالت ترازوى خداى سبحان است كه در ميان مردم قرار دادهو براى بر پاداشتن حق، نصب فرموده است، بنابراين، در ترازوى خداوند با اومخالفت نكن و با حكومتش مستيز.
اگر ايمانت را محكم كرده اى، به خواست خدا خشنود باش، چه به زيان تو باشد و چهبه سود تو، و به هيچ كس جز خدا اميد نداشته باش و در انتظار چيزى باش كه خداوندبرايت پيش مى آورد.