شرح نهج البلاغة ـ بَعدَ قَتْلِ ابن خَبّابٍ ـ : اسْتَنْطَقَهُم عليٌّ عليه السلام بقَتْلِ عبدِ اللّه ِ بنِ خَبّابٍ ، فأقَرّوا بهِ ، فقالَ : انْفَرِدوا كتائبَ لأسْمَعَ قَوْلَكُم كَتيبَةً كَتيبَةً . فتَكَتَّبوا كتائبَ ، و أقَرّتْ كُلُّ كَتيبَةٍ بمِثْلِ ما أقَرّتْ بهِ الاُخْرى مِن قَتْلِ ابنِ خَبّابٍ ، و قالوا: و لَنَقْتُلَنَّكَ كَما قَتَلْناهُ ! فقالَ عليٌّ : و اللّه ِ ، لَو أقَرَّ أهْلُ الدُّنيا كُلُّهُم بقَتْلِهِ هكذا و أنا أقدِرُ على قَتْلِهِم بهِ لَقَتَلْتُهُم . ثُمَّ الْتَفَتَ إلى أصْحابِهِ فقالَ لَهُم : شُدّوا علَيهِم ، فأنا أوَّلُ مَن يَشُدُّ علَيهِم .
و في روايةٍ عن الإمامِ عليٍّ عليه السلام ـ في ذِكرِ أصْحابِ الجَملِ ـ : فو اللّه ِ ، لَو لَم يُصيبوا مِن المُسلِمينَ إلاّ رجُـلاً واحِـدا مُعْتَمدينَ (مُتَعمِّـدينَ ) لِقَتْلِهِ بِلا جُـرْمٍ جَـرَّهُ لَحَـلَّ لي قَتْلُ ذلكَ الجَيشِ كُلِّهِ ؛ إذْ حَضَروهُ فلَم يُنْكِروا و لَم يَدْفَعوا عَنهُ .
شرح نهج البلاغة ـ پس از كشته شدن ابن خبّاب ـ : على عليه السلام درباره قتل او از خوارج استنطاق كرد . آنان به كشتن او اقرار كردند . حضرت فرمود : گروه گروه شويد تا حرفهاى هر يك از گروههاى شما را جداگانه بشنوم . آنها گروه گروه شدند و هر گروهى مثل گروه ديگر به قتل ابن خبّاب اعتراف كردند و گفتند : تو را هم مثل او مى كشيم . على عليه السلام فرمود : به خدا قسم ، اگر همه مردم دنيا به اين چنين كشتن او اعتراف كنند و من توانايى كشتن آنها را داشته باشم همه آنها را مى كشم. آن گاه رو به اصحابش كرد و فرمود : بر اينان سخت گيريد كه من نخستين كسى هستم كه بر آنان سخت مى گيرم
در روايتى از امام على عليه السلام درباره اصحاب جمل آمده است : به خدا سوگند اگر حتى يك نفر از مسلمانان را بدون جرم و گناهى ، به عمد مى كشتند كشتن همه آن سپاه بر من روا بود ؛ زيرا آن لشكر حضور داشته اند و اعتراض ننموده و از وى دفاع نكرده اند.