الإمامُ عليٌّ عليه السلام : علَيكَ بلُزومِ الحَلالِ ، و حُسنِ البِرِّ بالعِيالِ ، و ذِكرِ اللّه ِ في كُلِّ حالٍ .
امام على عليه السلام : بر تو باد استفاده از حلال و نيكى كردن به خانواده و به ياد خدا بودن در همه حال .
الدرّ المنثور : اُمِّ عبدِ اللّه ِ اُختِ شدّادِ بنِ أوسٍ ، أنّها بَعثَتْ إلى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله بقَدَحِ لَبَنٍ عِند فِطْرِهِ و هُو صائمٌ ، فَردَّ إلَيها رسولَها: أنّى لكِ هذا اللَّبَنُ ؟ قالتْ: مِن شاةٍ لي ، فرَدَّ إلَيها رسولَها : أنّى لكِ الشّاةُ ؟ فقالت : اشْتَرَيْتُها مِن مالي . فشَرِبَ مِنهُ ، فلمَّا كانَ مِن الغَدِ أتَتْهُ اُمُّ عبدِ اللّه ِ فقالتْ: يا رسولَ اللّه ِ ، بَعَثْتُ إلَيكَ بلَبَنٍ فردَدْتَ إلَيَّ الرّسولَ فيهِ ! فقالَ لَها : بذلكَ اُمِرَتِ الرُّسُلُ قَبْلي أنْ لا تَأكُلَ إلاّ طَيِّبا و لا تَعْمَلَ إلاّ صالِحا .
الدرّ المنثور: اُم عبد اللّه ، خواهر شدّاد بن اوس ، كاسه شيرى براى افطار پيامبر صلى الله عليه و آله كه روزه داشت، فرستاد . پيامبر، فرستاده ام عبد اللّه را نزد او برگرداند كه بپرسد ، اين شير را از كجا آورده است . ام عبد اللّه پيغام فرستاد كه : از ميش خودم [دوشيده ام]. پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر فرستاده او را برگرداند كه بپرسد ميش را از كجا آورده است ؟ ام عبد اللّه جواب فرستاد كه: از پول خودم آن را خريده ام .در اين هنگام پيامبر صلى الله عليه و آله از آن شير نوشيد . فرداى آن شب، ام عبد اللّه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : اى رسول خدا ! براى شما شير فرستادم و شما فرستاده مرا برگردانديد و درباره آن شير سؤال كرديد ؟ پيامبر فرمود : پيامبرانِ پيش از من، چنين دستور داشتند كه جز خوراك حلال و پاكيزه نخورند و جز كار شايسته نكنند [و من نيز بايد چنان باشم].