حديث و آيات:
مراعات ترتيب اهمّيت
التّوحيد عن ابن عبّاس : جاءَ أعرابِيٌّ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، عَلِّمني مِن غَرائِبِ العِلمِ . قالَ : ما صَنَعتَ في رَأسِ العِلمِ حَتّى تَسأَلَ عَن غَرائِبِهِ ؟ !قالَ الرَّجُلُ : ما رَأسُ العِلمِ يا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : مَعرِفَةُ اللّه ِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ . قالَ الأَعرابِيُّ : و ما مَعرِفَةُ اللّه ِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ ؟ قالَ : تَعرِفُهُ بِلا مِثلٍ و لا شِبهٍ و لا نِدٍّ ، و أنَّهُ واحِدٌ أحَدٌ ظاهِرٌ
باطِنٌ أوَّلٌ آخِرٌ ، لا كُفوَ لَهُ و لا نَظيرَ ، فَذلِكَ حَقُّ مَعرِفَتِهِ .
التوحيد ـ به نقل از ابن عباس ـ : مردى باديه نشين نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا! از شگفتى هاى دانش به من بياموز. فرمود : «تو با اساس علم چه كرده اى كه حال ، خواهان شگفتى هاى آن هستى؟!» . آن مرد گفت : اساس علم چيست اى رسول خدا؟ فرمود : «شناخت خداوند ، چنان كه بايسته اوست». اعرابى گفت : شناخت بايسته خداوند چيست؟ فرمود : «او را بشناسى كه نظير، شبيه و انباز ندارد و او يگانه ، يكتا، ظاهر، باطن، اوّل و آخر است و هم سنگ و همسان ندارد . اين
است حقّ شناخت خداوند».