احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از امّت من كار قوم لوط را انجام دهد و [با عادت] بر اين كار بميرد، مهلتش دهند تا در لحد گذاشته شود . زمانى كه در لحد گذاشته شد، بيش از سه روز نمى پايد كه زمين او را به ميان قوم هلاك شده لوط پرتاب مى كند و روز قيامت با آنها محشور مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ وقتى سؤال شد صحف ابراهيم چه بوده است ـ فرمود : همه آنها مَثَل بوده است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : و اللّه ِ، ما يُساوى ما مَضى مِن دُنياكُم هذهِ بأهدابِ .حديث بُردِي هذا ، و لَما بَقِيَ مِنها أشبَهُ بما مَضى مِن الماءِ بالماءِ .حديث

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا قسم، آنچه از اين دنياى شما گذشته، با كناره ها و ريشه هاى اين بُرد من برابرى نمى كند و شباهت آنچه از آن باقى مانده با آنچه گذشته، از شباهت آب به آب بيشتر است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند، راه راستى را مَثَل زده كه در دو كناره آن راه، دو خانه است كه درهاى گشوده دارد، جلوى درها پرده هايى آويزان است. بر سر آن راه، فراخواننده اى فرا مى خواند و در بالاى آن راه فراخواننده ديگرى فرا مى خواند. و خداوند به خانه سلامتى دعوت مى كند و هر كه را بخواهد به راه راست رهنمون مى شود و درهايى كه در دو كناره آن راه است، حدود خدا مى باشد، پس هيچ كس در [قرقگاه] حدود خداوند وارد نشود، تا آنكه پرده برداشته شود و آن دعوتگرى كه از بالاى راه دعوت مى كند، واعظ پروردگار اوست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند، راه راستى را مَثَل زده كه در دو طرف آن دو ديوار است، با درهايى گشوده و جلوى درها پرده هايى آويزان است. در مدخل راه، دعوتگرى مى گويد: اى مردم! همگى به راه درآييد و پراكنده نشويد. دعوتگر ديگرى نيز از فراز راه [مردم را به درآمدن در راه] دعوت مى كند. پس هرگاه انسان بخواهد يكى از آن درها را بگشايد، او مى گويد: واى بر تو! آن را باز مكن؛ زيرا اگر بازش كنى وارد آن مى شوى.آن راه، اسلام است، و آن دو ديوار حدود خدا، و درهاى گشوده، محارم خدا و آن دعوتگرِ سر راه، كتاب خدا و آن دعوتگرِ فراز راه، واعظ خداوند متعال است كه در دل هر مسلمانى مى باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت من و شما، حكايت مردى است كه آتش افروخته و پروانه ها و ملخ ها خود را به درون آن مى اندازند و او آنها را از آتش دور مى كند. من هم كمربندهاى شما را گرفته ام و از آتش دورتان مى كنم و شما از دستان من مى گريزيد [و سوى آتش مى رويد].

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت من و شما، حكايت عدّه اى است كه از هجوم دشمنى به خود مى ترسند و از اين رو، مردى را مى فرستند كه برايشان قراولى دهد و در همين حال، او دشمن را مى بيند و از بيم آن كه مبادا پيش از اين كه نزد افرادش برود و به آنان هشدار دهد، دشمن به آنان دست يابد، با لباس خود، سه بار علامت مى دهد [يعنى]: اى مردم! به شما حمله شده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت من و آنچه خداوند مرا به آن مبعوث كرده، حكايت مردى است كه نزد مردمى مى رود و مى گويد: اى مردم! من با چشم خود لشكر [دشمن] را ديدم و همانا من هشدار دهنده آشكار و بى پرده ام. خود را برهانيد! خود را برهانيد! پس، گروهى از آن مردم اطاعتش مى كنند و شب هنگام رهسپار مى شوند و به آرامى پيش مى روند و نجات مى يابند؛ و گروهى از ايشان سخن او را دروغ مى شمارند و شب را در جاى خود مى گذرانند و آن لشكر سپيده دم بر ايشان مى تازد و همه را قلع و قمع مى كند. اين است حكايت كسى كه از من اطاعت كند و از آنچه آورده ام پيروى نمايد و حكايت كسى كه از من نافرمانى كند و آنچه را از حق آورده ام دروغ شمارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت من و قيامت، مانند دو اسب مسابقه است. حكايت من و قيامت، حكايت مردى است كه عدّه اى او را براى خبر يافتن از وضعيت دشمن پيشاپيش روانه كرده اند و او از ترس اين كه دشمن زودتر از او خود را به مردمش برساند، جامه اش را درمى آورد و با آن علامت مى دهد [يعنى]: به شما حمله شده! به شما حمله شده! من هستم! من هستم!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حكايت قرآن و مردم، حكايت زمين و باران است. در حالى كه زمين مرده و خشكيده است، ناگاه خداوند بر آن باران مى فرستد و زمين به جنبش درمى آيد . سپس باران هاى تند را فرو مى ريزاند و زمين به جنبش در مى آيد و رشد مى كند. آن گاه پشت سر هم نهرها و دره ها را جارى مى سازد، تا آن كه زمين مى روياند و گياهانش باليدن مى گيرند و خداوند آنچه را كه مايه آراستگى زمين و خوراك مردم و حيوانات است از دل آن بيرون مى آورد. قرآن نيز با مردم چنين مى كند.