احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به راستى كه درهم و دينار پيشينيان شما را نابود كرد و همين دو نابود كننده شماست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نابودى امّت من در سه چيز است: در عصبيّت (تعصبات قبيله اى و قومى) و مذهب قَدَرى، و روايت هاى بى اساس و غير معتبر.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گمان مى كنم كه شنيده ايد ابو عبيده چيزى از بحرين آورده است. بشارت بر شما و به آينده خوشى كه در انتظار شماست اميدوار باشيد؛ زيرا به خدا سوگند كه من از فقر بر شما نمى ترسم، بلكه ترس من براى شما از اين است كه دنيا همچنان كه به روى پيشينيان شما باز شد به روى شما نيز باز شود و همچون آنان بر سر آن به رقابت برخيزيد و در نتيجه، دنيا شما را نيز همانند آنان به نابودى افكند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين امّت در آغاز به سبب زهد و يقين درست شد و در پايان به واسطه بخل و آرزو نابود مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هرگاه شنيديد كسى مى گويد: مردم همه در هلاكتند خودش از همه بيشتر در هلاكت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال كارهاى والا و شريف را دوست دارد و كارهاى پست و حقير را خوش ندارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى مردم! به آباد كردن آخرت خويش كه بدان مكلّفيد روى آوريد··· و همّت خود را مصروف نزديك شدن به طاعت او كنيد.

صفحه اختصاصي حديث و آيات رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : كَم بَينَ مَسألَةِ الأعرابيِّ و عَجوزِ بَني إسرائيلَ ! إنّ موسى لَمّا اُمِرَ أن يَقطَعَ البَحرَ فانتَهى إلَيهِ صُرِفَت وُجوهُ الدَّوابِّ فرَجَعَت ، فقالَ موسى : ما لِي يا ربِّ ؟! قالَ : إنّكَ عِندَ قَبرِ يُوسُفَ ، فاحمِلْ عِظامَهُ مَعكَ و قَدِ استَوى القَبرُ بالأرضِ . فجَعَلَ موسى لا يَدري أينَ هُو ، فسألَ موسى : هَل يَدري أحَدٌ مِنكُم أينَ هُو ؟ فقالوا : إن كانَ أحَدٌ يَعلَمُ أينَ هُو فعَجوزُ بَني فُلانٍ تَعلَمُ أينَ هُو ، فأرسَلَ إلَيها الرّسولَ قالَت : ما لَكُم ؟ قالوا : انطَلِقي إلى موسى ، فلَمّا أتَتهُ قالَ لَها : تَعلَمينَ أينَ قَبرُ يُوسُفَ ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ: فَدُلِّينا علَيهِ ، قالَت : لا و اللّه ِ حتّى تُعطِيَني ما أسألُكَ ! قالَ لَها : لكِ ذلكَ ، قالَت : فإنّي أسألُكَ أن أكونَ مَعكَ في الدَّرَجَةِ الّتي تَكونُ فيها في الجَنّةِ ، قالَ : سَلي الجَنّةَ ، قالَت : لا و اللّه ِ لا أرضى إلاّ أن أكونَ مَعكَ ! فجَعلَ موسى يُرادُّها ، فأوحَى اللّه ُ إلَيهِ أن أعطِها ذلكَ فإنّهُ لا يَنقُصُكَ شيئا ، فأعطاها وَ دَلَّتهُ علَى القَبرِ ، فأخرَجوا العِظامَ و جاوَزوا البَحرَ .حديث

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چقدر فاصله است ميان خواسته اين اعرابى و خواسته آن پير زن بنى اسرائيل! زمانى كه موسى مأمور شد از دريا عبور كند و به كنار دريا رسيد، مركب هاى آنان صورت خود را بر گرداندند و به عقب برگشتند. موسى گفت: خدايا! چه شده است؟ خداوند فرمود: تو در نزديكى قبر يوسف هستى. پس استخوانهاى او را با خودت ببر.اما چون قبر با خاك يكسان شده بود، موسى جاى آن را پيدا نمى كرد. لذا پرسيد: آيا كسى از شما جاى قبر را مى داند؟ عرض كردند: اگر كسى باشد كه جاى آن را بلد باشد، آن كس پير زن بنى فلان است. او مى داند كجاست. موسى دنبال او فرستاد. او به فرستادگان موسى عليه السلام گفت: چه مى خواهيد؟ گفتند: نزد موسى بيا. وقتى به حضور موسى آمد، به او فرمود: تو مى دانى قبر يوسف كجاست؟ گفت: آرى. فرمود: پس آن را به ما نشان بده. پير زن گفت: نه به خدا، مگر اينكه آنچه را از تو بخواهم به من بدهى! موسى به او فرمود: مى دهم. پير زن گفت:از تو مى خواهم كه در بهشت با تو در همان درجه اى باشم كه تو هستى. موسى فرمود: بهشت را بخواه [كافى است]. گفت: نه به خدا، راضى نمى شوم، مگر اينكه با تو باشم! موسى سعى كرد او را از خواسته اش منصرف كند، اما خداوند به موسى وحى فرمود كه آنچه مى خواهد به او بده؛ زيرا اين از تو چيزى كم نمى كند. پس، موسى خواسته پير زن را قبول كرد و پير زن قبر را نشان موسى داد. پس استخوان ها را در آوردند و از دريا گذشتند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هركه همّتش خوراكش باشد، ارزشش به اندازه همان چيزى است كه مى خورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دل سه گونه است: دلِ گرفتار دنيا، دلِ گرفتار عُقبى و دلِ گرفتار مولى. دلى كه گرفتار دنيا باشد، سختى و رنج نصيب اوست و دلى كه گرفتار عقبى باشد، درجات بلند نصيبش شود و دلى كه گرفتار مولى باشد، هم دنيا دارد و هم عقبى را و هم مولى را.